اصول یادگیری زبان خارجی
اصول یادگیری زبان خارجی
زبان یکی از مهمترین راههای ارتباطی انسانهاست و تأثیر بسیار مهمی در تکامل انسان و جوامع بشری داشته است، از این رو ضروریست که این مهمترین وسیلهی خدادادی را به بهترین شکل یاد بگیریم.
در مبحث یادگیری زبان چهار مهارت شنیدن، خواندن، صحبت کردن و نوشتن وجود دارند. تا صحبتی گفته نشود، شنیده نمیشود و تا متنی نوشته نشود، خوانده نمیشود. به این ترتیب مراحل پیدایش آنها به ترتیب صحبت کردن، شنیدن، نوشتن و خواندن میباشد. دو مهارت خواندن و نوشتن را اصطلاحاً سواد میگویند، بنابراین کسی که بتواند بخواند و بنویسد باسواد محسوب مىشود.
تقریباً اکثر زبانهای زنده دنیا به دو شکل رسمی و محاورهای کاربرد دارند. وجه رسمی زبان کمتر جنبه کاربردی در زندگی روزمره مردم دارد و بیشتر در مجامع رسمی مانند اخبار رادیو، تلویزیون و جلسات مقامات رسمی و همچنین منابع متنی مانند روزنامهها، مجلات، کتابها و سایتهای اینترنتی کاربرد دارد.
زبان محاورهای بیشتر در صحبت کردن و شنیدن روزمره کاربرد دارد و و اکثر مردم به زبان محاورهای خیلی بیشتر از جنبه رسمی آن نیاز دارند گرچه زبان رسمی نیز اهمیت خاص خود را دارد و نباید از اهمیت آن غافل شد. بنابراین یادگیری زبان محاورهای اولویت بیشتری دارد و به همان نسبت جهت یادگیری آن نیز بیشتر باید هزینه شود.
یکی از دلایلی که کودکان زبان مادری را سریع یاد میگیرند نیز همین است که محیط اطرافشان کاملاً به این زبان صحبت میکنند و نیز به همین دلیل اگر زبان مادری یکی از والدین متفاوت باشد یا در محیط کوچه و بازار و مدرسه با زبانهای دیگری در ارتباط باشد میتواند سریع زبانهای دیگر را یاد بگیرد. شخصاً کودکان زیادی را میشناسم که با این شرایط توانستهاند در سنین کودکی چند زبان را یاد بگیرند. (یکی از مزیتهای ازدواج بین فرهنگهای متفاوت)
مهمترین دلایل عدم استفاده از ترجمه در راه یادگیری زبان خارجی به این شرح است:
الف) معمولاً کلمات و اصطلاحات یک زبان معادل دقیق در زبانهای دیگر را ندارند و بنابراین ترجمهها نیز معمولاً کاملاً برابر اصل نیستند. گاهی اوقات حتی معادل غیر دقیق نیز وجود ندارند و جهت ترجمه یک کلمه به یک جمله نیاز است.
ب) درست است که با دیدن ترجمه یک کلمه یا اصطلاح معنی آن زودتر در ذهن شکل میگیرد ولی به همان نسبت ،معنی آن نیز سریعتر از ذهن خارج میشود، در حالی که یادگیری معانی کلمات و اصطلاحات بشیوه ارگانیک (منابع اصیل، مستمر و زیاد) و با استفاده از دیکشنریهای تصویری، دیدن فیلم یا قرار گرفتن در محیط واقعی، بصورت طبیعی و تدریجی تکمیل میگردد و نقش آنها در ذهن حکاکی میشوند و دیرتر فراموش میشوند.
ج) یکی از اهداف یادگیری زبان خارجی یادگیری مهارتهای زبانی تا حدی است که به متکلم بومی نزدیک باشد. یکی از موانع در این راه، فرایند ترجمه است.
هر اندازه علاقه و آشنایی ما به فرهنگی بیشتر باشد یادگیری زبان آن فرهنگ نیز راحتتر است.
به همین دلیل افرادی که از فرهنگهای خارجی مثلا عربی یا غربی به دلایل واهی بدشان میآید، اگر بنا به دلایلی مجبور شوند زبان آنها را فرا بگیرند با مشکل مواجهه خواهند شد و گاهاً مشاهده شده که بعد از سالها تلاش بیثمر از ادامه راه صرف نظر کردهاند و این احساس بدبینی و تنفر به نسبت فرهنگهای دیگران مانند پوست گردو دورشان را احاطه کرده که زبان خارجی نتواند در آنها نفوذ کند ولی این عامل مهم روانشناسی غالبا کم یا بیاهمیت تلقی میشود.