بررسی مبحث معادل یابی در ترجمه
معادل یابی در ترجمه
معادل یابی در ترجمه موضوعی بسیار گستزده بوده که در اینجا سعی بر این است تا به مترجمان تعریفی دقیق از آن ارائه دهد. اگرچه تعاریف و انواع زیادی برای تعادل وجود دارد، همه آن ها به یک مورد بستگی دارند: اتصال یا نوعی پیوند بین متن مبدأ و متن مقصد.
اندیشه ی معادل یابی اساس بسیاری از تئوریهای ترجمه و به طور ضمنی تعاریف کیفیت ترجمه را شکل میدهد. اما با این وجود واژه ی «تعادل» مملو از دشواری است. در حقیقت «نیومارک» (۱۹۹۳: ۷۵) ادعا میکند که «قدرت تفکر و به کارگیری ذهن برای تعادل در ترجمه همواره ادامه دارد». او در ادامه میگوید تعادل در ترجمه را نمیتوان تعریف کرد و به معنای دقیقتر تنها درجاتی از تعادل وجود دارد.
نظریات در باب معادل یابی
آنگونه که «کتفورد» (۱۹۶۵: ۴۹) توضیح می دهد؛ «متن مقصد باید حداقل به برخی ویژگی های موقعیتی که متن مبدأ به آن ها قابل ارتباط است، قابل ارتباط باشد». طبق نظریه «کتفورد» اجزای زبان مقصد در ترجمه لزوماً نباید همانند اجزای زبان مبدأ با معنای یکسان باشد بلکه باید به گونه ای باشد که تا بیشترین حد ممکن با سطوح مختلف تعادل وجه مشترک داشته باشد. این مطلب را «هالورسون» (۱۹۹۷: ۲۰۷) بازگو می کند که تعریف نسبتاً جامعتری از تعادل به دست می- دهد و بیان میدارد که تعادل ارتباطی است بین دو مورد مستقل که برحسب هریک از کیفیتهای بالقوه به یکی از صورتهای زیر تعریف میشود: همانند بودن/ یکی بودن/ شباهت داشتن/ برابر بودن.
نظریه های تعادل، ترجمه را تلاشی برای تولید دوباره متن مبدأ به گونه ای که تا حد ممکن به آن نزدیک باشد، در نظرمیگیرند. اما چون دلایل زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه چرا ترجمه هیچگاه نمی تواند در تمامی سطوح به طور کامل متعادل باشد، تعداد زیادی از انواع تعادل تعریف شده است مانند تعادل ساختاری و تعادل پویا («نایدا» ۱۹۶۴)، تعادل لغوی، مفهومی، عملگرا (عملی)، متنی و زیبا شناختی ساختاری («کلر» ۱۹۷۹).
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه مقاله و کتاب اینجا کلیک کنید