ترجمه رسمی و قانونی در زبان های مختلف
ترجمه رسمی و حقوقی
ترجمه رسمی و قانونی: وقتی متن های حقوقی را بین نظام ها و گروه ها و زبان های حقوقی مختلف ترجمه می کنیم، میزان دشواری ممکن است متفاوت باشد. بر اساس گفته گروت مواردی در ذیل آمده است که به پیوستگی نظام ها و زبان های حقوقی بستگی دارد:
اول،
وقتی دو نظام و زبان حقوقی مطرح می شود که بسیار به هم مرتبط هستند، به طور مثال، بین اسپانیا و فرانسه، یا بین دانمارک و نروژ، کار ترجمه نسبتا آسان است؛
دوم،
وقتی نظام های حقوقی بسیار به هم مرتبط باشند، اما زبان ها اینطور نباشند، دشواری های زیادی به وجود نخواهد آمد، به طور مثال، ترجمه ی بین قوانین هلندی در هلند و قوانین فرانسوی؛
سوم،
زمانی که نظام های حقوقی متفاوت اند، اما زبان ها مرتبط هستند، باز هم دشواری قابل توجه است و دشواری اصلی در فاکس آمیس (کلمات گمراه کننده که به نظر یکسان می آیند ولی معنای متفاوت دارند) نهفته است، به طور مثال، ترجمه ی متن های حقوقی آلمانی به هلندی و بر عکس؛
چهارم،
زمانی که دو نظام و زبان حقوقی به یکدیگر مرتبط نیستند، دشواری به طور قابل توجهی افزایش می یابد. به طور مثال، ترجمه قانون عرف از انگلیسی به چینی. به طور خلاصه، میزان دشواری ترجمه ی حقوقی به میزان وابستگی نظام ها و زبان های حقوقی مورد نظر مرتبط است. بحث قبلی اختلاف در نظام های حقوقی تفاوت های موجود در زبان های حقوقی در جوامع جداگانه است که از زبان برای مکاتبات قانونی استفاده می شود. «شکاف نظام» بین یک نظام حقوقی ملی و دیگری به تفاوت های زبانشناسی منجر می شود. به طور کلی، هر چه «شکاف نظام» بیشتر باشد، شکاف زبان حقوقی نیز بیشتر می شود.
ماهیت زبان
براساس گفته های گادامر، زبان واسطه ای جهانی بوده که در آن درک به حقیقت می پیوندد و نیز پدیده ای اجتماعی است، به این دلیل، به طور رسمی به چند فاعلی جهت یابی می شود. قادر است که افراد را با نگرش های دیگر آشنا کند. گادامر می گوید افق فکری، طیفی از نگرش است که شامل همه چیزهایی می شود که از دیدگاه برتر خاصی می تواند قابل مشاهده باشد. افق فکری برای برای توصیف راهی استفاده می شود که در آن تفکر، تابع اراده محدودش و ماهیت قانون گسترش طیف نگرش ها است.
به اعتقاد گادامر،
درک فراتر از محدودیت های هر زبان خاص قرار می گیرد و واسطه ای بین آشنا و بیگانه است. زبان خاصی که با آن زندگی می کنیم، از آنچه که برایش بیگانه است، جدا نیست. در عوض، پرمنفذ بوده و در معرض گسترش و جاذب مطالب واسطه ی جدید است. به طور خلاصه، می توانیم فراتر از افق های تفسیری خود برویم. رویداد درک، زمانی به اوج ترکیب افق ها می رسد که افق جهان قابل تجربه شخص، از طریق ارتباط با دیگری، تغییر می یابد . این تعریف از درک، در هر دو شرایط، هم روی یک زبان و هم دو زبان، قابل اجرا است.
در ترجمه رسمی و قانونی، از جمله ترجمه حقوقی، فردی ممکن است بگوید که «ترکیب افق ها» میتواند در انتقال معنا بدست آید و در میان واقع شود که افق های جدید تفسیری بروی بخشی از خواننده ی ترجمه رسمی ایجاد می شود. با وجود فاصله مفهومی و زبانی به ظاهر بر طرف نشدنی، اظهار شده و واقعی، بین قوانین و زبان های مختلف، ترجمه قانون امکان پذیر است، و درک میان فرهنگی در قانون میتواند درک شود، اگرچه چنین درکی همیشه ذهنی است و ممکن نیست در تمام زبان ها و همیشه یکسان باشد. با این حال، فردی ممکن است بگوید هیچ معادل دقیقی یا همانند کاملی از درک انتظار نمی رود یا واقعاً ضروری نیست.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۳۴ و ۳۵)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید