تاریخ ترجمه زبان انگلیسی
تاریخ ترجمه زبان انگلیسی
درگذشته، ترجمه به مثابهی فعالیتی جانبی و مکانیکی توصیف میشد و نه یک فرایند خلاقانه. بدین ترتیب، هرفردی با داشتن دانشی حتی محدود درباره زبان بیگانه، به جایگاه مترجم میرسید.. از این رو ترجمه جایگاهی بس پست داشت. بنابراین هرآنچه که مورد مطالعه قرار میگرفت، ترجمه ی متن یعنی مرحلهی نهایی فرایند ترجمه بود و حرفی از خود فرآیند به میان نمیآمد.
قرن هجدهم شاهد مطالعاتی چند دربارهی نظریه و عمل ترجمه به زبانهای مختلف اروپایی بود و در سال ۱۷۹۱ اولین مقالهی نظری درباب ترجمه به زبان انگلیسی تحت عنوان «درباب مبانی ترجمه» نوشتهی الکساندر تایتلر ( Alexander Tytler ) انتشاریافت. اگرچه در اوایل قرن نوزدهم ترجمه اهمیت بیشتری پیدا کرد و نویسندگان از این طریق سبک نوشتاری خود را ثبت شده میپنداشتند، اما جایگاه مترجم بازهم تنزّل پیدا میکرد و روز به روز برتعداد مترجمان مبتدی افزوده میشد. در این میان بیشترین آسیب را دیپلماتهای انگلیسی به ترجمه وارد کردند زیرا به جای پرداختن به محتوای متن بیشتر با ظواهر متن سروکار داشتند. با تحوّل در مفهوم ملّیگرایی، مترجمان با تاکید بر تمایز میان موانع بین فرهنگی، دیگر هنرمندی خلّاق تلقی نمیشدند، زیرا درگیر رابطه ارباب – نوکری بودند و مترجم خود را نوکر و درخدمت متن زبان مبدا میدانست. درسال ۱۸۶۱ دانته گابریل روزتی (Dante Gabriel Rossetti ) با تاکید براین مساله که مترجم مغلوب انکار خود و خلاقیتهای خود شده است، اذعان داشت بیشتر اوقات مترجم از بکارگیری اصطلاح و عبارت ذوقمند خود صرفنظر میکند، زیرا منحصراً در خدمت ساختار زبان مبدأ و ذوق و سلیقه مولف متن اصلی میباشد.
هیلربلاک » (Hilaire Belloc ) درمقالۀ خود تحت عنوان «در باب ترجمه» درسال ۱۹۳۱ این مسئله را به خوبی شکافته است. به نظر ایشان ترجمه هنری است جانبی واقتباسی. دراین میان هیچگاه ارزش و جایگاه متن مبدأ حفظ نمیشود و متن مبدأ، پی در پی در معرض آماج قضاوتهای نادرست است.
برای اولین بار درسال ۱۹۷۶ میلادی آندره لِفِور(Andre Lefevere ) عبارت «مطالعات ترجمه» را در ضمیمهی کتاب «گفتاری درباب ادبیات وترجمه» بکار برد وآنرا نام رشتهای خواند که با مشکلات و مسائل برخاسته از متن ترجمه شده و توصیف ترجمههای مختلف، سر و کار دارد. هدف اصلی لفور، معرفی مطالعات ترجمه به عنوان رشتهای خودمحور و مستقل بود.
البته نمیبایست از این نکته غافل شد که این رشته، شدیداً ریشه درکاربرد عملی دارد. آندره لفوره هدف اصلی مطالعات ترجمه را ایجاد یک نظریهی جامع میداند که بتوان از آن به عنوان رهنمونی برای تولید ترجمه استفاده کرد.
این میراث علمی قرن نوزدهم همچنین بدین معناست که مطالعه ترجمه در زبان انگلیسی، بیشتر وقت خود را صرف یافتن واژهای برای توصیف خود ترجمه کرده است. برخی از دانشمندان همانند تئودور سِیلوری (Theodore Savory) ترجمه را هنر میدانند و برخی دیگر مانند اریک یاکوبسن (Eric Jackobson) ترجمه را فن میدانند. با اینحال، دسته دیگری هم مانند هورست فرنز (Horst Frenz) به ترجمه نگاهی علمی دارند و معتقدند ترجمه نه هنری خلاقانه و نه هنری تقلیدی است، بلکه حد وسط این دو است. این تأکید بر استفاده از واژگان مختلف، مشکل اساسی مطالعات ترجمه بوده است که در آن نظام ارزشی، پایینتر از انتخاب واژگان قرار میگیرد. ترجمه به مثابهی فن، جایگاهی بس نازلتر از هنر دارد و همواره تلویحاً در کنار مبتدیگری به کار رفته است، در حالیکه نگاه علمی به هنر، رویکردی مکانیکی است که از خلاقیت دور میشود. این بحث بینتیجه خواهد آمد و باعث انحراف از پرداختن به موضوع اصلی یعنی انتخاب واژهای مناسب برای مطالعه منظم ترجمه میشود
منبع :http://www.motarjemonline.com
برگرفته از مقدمه کتاب مطالعات ترجمه نوشته سوزان بسنت