عادتهای بد یک مترجم چیست؟
مترجمها قابل تغییر هستند، به آنها به چشم روبات ننگرید! هرکس میتواند در طول عمر در فعالیتهای کاری خود پیشرفت یا پسرفت داشتهباشد و مترجمها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در این مقاله به عادتهای نامناسبی که یک مترجم میتواند در طول زندگی کاری خود به آنها مبتلا شود، میپردازیم.
اولین عادت، قطع ارتباط مترجم با زبان مادری خود است. دلایل ابتلا به این عادت را میتوان در زندگی روزمره مترجم جستجو کرد. یک مترجم، روزانه کتابهای زیادی به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری میخواند، متون زیادی را ترجمه میکند و در نهایت همیشه به دنبال یادگیری بیشتر زبان دوم است. برای جلوگیری از آسیبهای این عادت، پیشنهاد ما دوستی بیشتر با زبان مادری است.
خواندن کتابهای اصیل فارسی، روزنامه، مجله و گاهی سر زدن به سایتهای فارسیزبان تا حد زیادی از آسیب مخرب این عادت جلوگیری کند.
دومین عادت، به زبان خیلی خودمانی میشود، زدن سر و ته متن ترجمهشده، این کار که نوعی خیانت تلقی میشود، بدترین عادت یک مترجم است. دو علت بین مترجمها برای این کار معمول است:
۱- عدم موفقیت برای پیداکردن معنی یا معادل مناسب برای کلمات دشوار متن اصلی، شاید یکی از رایجترین دلایل برای سرباز زدن از انجام وظیفه است. اگر مترجم بنابر سواد یا تحقیقات خود نتواند واژهای مناسب برای کلمه اصلی انتخاب کند، باید از دوستان و همکاران خود کمک بگیرد. معمولا با همفکری میتوان این مشکل را برطرف کرد، اما اگر این اتفاق نیافتد، صحیحترین کار، اطلاع به کارفرما است.
برای آگاهسازی کارفرما، بهتر است واژهای را از نظر خودتان درست بنظر میرسد را در متن بکار ببرید و در یادداشتی جداگانه با ذکر آدرس کلمه، مطمئننبودن خود را از درستی معادل انتخابشده، به کارفرما توضیح دهید. عدم اطلاع به کارفرما، فریب اوست و در آینده میتواند در شغل و رزومه شما تاثیر زیادی بگذارد.
۲- دیگر دلیل انجام این کار، قبول کار بیش از حد توان و خستگی زیاد است. در این حالت، مترجم به خلاصهکردن متن در عوض ترجمه کامل و جامع آن روی میآورد. این در حالی است که عرف فضای کاری، متن را بصورت کلمه به کلمه و روان را میپذیرد و هرچیزی غیر از آن، غیرقابل قبول و مخالف قانون است.
متاسفانه، برخی از همکاران، از این روش استفاده میکنند. اگر کارفرما علت این کار را از آنها جویا شود، بهانههایی مانند زایدبودن محتوای حذفشده یا روانتر بودن میآورند و تمام سعی خود را در مجابکردن کارفرما بکار میبرند. برخی از کارفرماها نیز که از پروسه و قوانین ترجمه اطلاع کافی ندارند، به سرعت قانع شده و پیگیری بیشتر را به فراموشی میسپارند.
سومین عادت که بسیار خطرناک است، اعتماد به نفس بیش از حد در مقطعی از زمان است. در این حالت، مترجم تصور میکند به سطحی از دانایی و آگاهی از زبان مادری و اصلی رسیده که دیگر نیازی به یادگیری ندارد.
میدانید که دانش هیچ محدودیتی ندارد، حتی دانش ترجمه، پس هیچگاه این تصور خطرناک را به خود راه ندهید، زیرا حداقلیترین ضربه آن، عقب افتادن از افراد پیشرو در این حوزه است.