ترجمه رسمی و معادل یابی
ترجمه رسمی و معادل یابی
در ترجمه رسمی یا به عبارتی ترجمه مفاهیم حقوقی کلمات متشابهی در زبان مبدا و مقصد وجود دارد که به طور معمول هنگام ترجمه در زبان مقصد استفاده میشود حتی اگر کاملا همسان نباشند. ممکن است معادل های نزدیک به هم یا متشابه و یا به صورت معادل های ناتمام بوده با وجود اینکه لازم است به عنوان معادل استفاده شوند. در این شرایط ممکن است معادل های معنایی به صورت معادل های ناقص در بعد مفهومی یا ارجاعی باشند.
برای نمونه واژه فرانسوی “droit” به معنی حق با واژه انگلیسی “Law “حق یا قانون ،از نظر مفهومی یکسان نیست. به طور کلی از لحاظ مفهوم و چگونگی درک و اجرا، واژه droit دارای معنای گسترده تری نسبت به Law در حقوق عرفی انگلیسی میباشد، شامل علم سیاسی و اخلاقی است. قانون از سایر نظام های فکری مجزا نیست اما شامل مطالعه سیاسی، اجتماعی، علوم اقتصادی و مدیریت عمومی میباشد که بر روی حقوق و وظایف شناخته شده در جامعه بر اساس قضاوت ایده آل تمرکز می کند. بنابراین در فرانسه ضرورت قانون زیر بنای ایده های کلی که به وجود می آید است نه در مقررات تکنیکی که به این اهداف ختم میشود.
ترجمه رسمی و حقوق عرفی
به عکس حقوق عرفی انگلیسی اساسا قانون را به عنوان پیکره فرآیند مقررات و راه حلی که نظام قضاوت را تشکیل میدهد می بیند، به طوری که توسط دادگاه ها اجرا میشود تا ادعای قانون کلی و مقررات اجرای ایده آل باشد. بنابراین میتوان گفت از نظر مفهومی و ارجاعی واژه فرانسوی” droit” و واژه انگلیسی “Law” معادل های متشابهی نیستند. هر چند می بایست این دو اصطلاح را به عنوان معادل های زبانی در بسیاری از موارد در ترجمه استفاده کنیم. همچنین واژه فرانسوی droit constitutionnel و droit administratif دقیقا از لحاظ محتوی با ” constitutional law” قانون اساسی و ” administrative law” قانون اجرائی انگلیسی تطابق ندارند. با این وجود می بایست به عنوان معادل ترجمه شوند زیرا معادل جایگزین کاربردی دیگری وجود ندارد و هر ترجمه دیگری” اساسا غیر ممکن” است.
مثالهای بسیاری در ترجمه رسمی و حقوقی از واژگان هست که از نظر زبانی معادلند، اما از نظر مفهومی و ارجاعی معادل نیستند یا در زبانهای متفاوت تقریبا معادلند. برای مثال “good faith” حسن نیت و همتای آن “bona fide” حسن نیت در آلمانی و فرانسه کاملا یکی نیستند. “Bona fide” در حقوق مدنی و “good faith” در حقوق عرفی هر دو دربردارنده نیت و رفتار شرافتمندانه است اما در چند مورد با هم تفاوت دارند.
الف. مفهوم انگلیسی آن بی توجهی نیست، اما دیدگاه اروپایی غالبا بی توجهی عمده را به عنوان سوء نیت در نظر میگیرد.
ب. مفهوم اروپایی زمینه های وسیع تری را نسبت به معادل انگلیسی در بردارد و شامل روابط محرمانه و حداقل اصول در معاملات بازرگانی که از طرفین درگیر انتظار میرود میباشد.
مثال ذکر شده توسط Reniz(2001) اصطلاح ” The court of Appeal” دادگاه تجدید نظردر انگلیسی است و معادل آن در ایتالیایی Corte d appello است. با توجه به اشاره Reniz (2001)، از آنجایی که دو حکم قضایی کاربردهای متفاوتی در نظام های حقوقی مربوط دارند این اصطلاح انگلیسی معادل نسبی ایتالیایی میباشد. ترجمه تحت اللفظی بالقوه میتواند گمراه کننده باشد. “proprieta” مثال دیگری از ایتالیایی است که غالبا به دارایی، ترجمه میشود. به ظاهر متشابهند اما همانطور که Reniz اشاره نموده(۲۰۰۱) اصطلاح انگلیسی “property” به معنای دارایی ریشه عمیقی در حقوق عرفی دارد و حوزه معناشناختی گسترده تری نسبت به اصطلاح ایتالیایی دارد که غالبا با واژه “owner ship” تا “property” مالکیت تطابق دارد.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۵۷ الی ۵۹)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و اصطلاحات حقوقی
ترجمه رسمی و مفاهیم حقوقی
در حوزه ای از اصطلاحات قانونی، بخش ها و شاخه های مختلفی از قانون وجود دارند که مجموعه لغات خاصی را دارا می باشند. در خانواده قانون مدنی هم در قانون عمومی و هم خصوصی شاخه های اساسی مشابهی را در همه کشورهای این خانواده می توان یافت: قانون اساسی، قانون اجرایی،حقوق بین المللی عمومی، حقوق کیفری ،قانون آیین دادرسی، قانون مدنی، قوانین تجاری، قوانین کارگری و غیره. همین تطابق و تشابه مقولات وضع شده را می توان در سطح پایین تری در نهادها و مفاهیمشان پیدا کرد. بنابراین عده ای معتقدند که مشکل مهمی در ترجمه لغات قانونی کلیدی در زبان های فرانسوی، آلمانی، اسپانیایی، ایتالیایی، هلندی، یونانی یا پرتغالی در عرض این شاخه های قانون وجود ندارد.
شباهت مفهومی، درک قوانین خارجی را آسان می کند گرچه قانون های اساسی هر یک از این کشور ها ممکن است متفاوت باشد. با این حال،این بدین معنی نیست که شباهت ساختاری قوانین خانواده مدنی کامل است. مقولات یا نظرات متفاوتی که در یک قانون یافت میشوند ممکن است برای دیگران شناخته شده نباشد اما درک تفاوت های موجود در سیستم نسبتا آسان است.
با این حال اگر نهاد قانونی و قلمرو های قانونی حقوق عرفی و قانون مدنی را مقایسه کنیم تفاوت های مفهومی و ساختاری زیادی وجود دارد. در سالهای اخیر، پایگاه های داده های اصطلاحی متفاوتی با فناوری CAT به وجود آمده است. به عنوان مثال یوروداکتیوم اتحادیه اروپا، بلکه در سطح اصطلاحی و نه در سطح مفهومی باقی مانده است. هر چند یادآوری می کنیم که ترجمه حقوقی انتقال خود به خود مفهوم از یک زبان به دیگری نیست. بلکه توسط آگاهی از هر دو نظام حقوقی که با هم فصل مشترک دارند کسب میشود. همچنین از طریق بررسی مقابله ای متن و اصطلاحاتی که ترجمه میشود.
وازگان قرضی
امروزه هنوز واژگان لاتین و لاتین انگلیسی شده بسیاری در قانون انگلستان به خصوص در اسناد مربوط به فرآیند های قانونی در آداب و رسوم حقوقی یا گفته های قانونی وجود دارد. همچنین بسیاری از واژگان فرانسوی که ترجمه شده است به صورت واژگان قرض گرفته و یا انگلیسی مآب می باشد و حتی در بعضی ساختارهای نحوی، نحوه ی کاربرد آن در انگلیسی حقوقی یافت میشود.نمونه هایی از اصطلاحات حقوقی متداول شده، هم مفاهیم حقوقی و هم نحوه کاربرد آن، که در انگلیسی امروزی استفاده میشود از فرانسه قرض گرفته شده است که شامل قرارداد، توقیف، ایجاد جرم، حریق عمدی، تهدید به ایراد ضرب، جرم، خسارت، جنایت، وارث، سرقت، ازدواج، خلافکاری، پول، سود،افترا و شبه جرم از میان سایر واژگان می باشد.
واژگانی که خاستگاه فرانسوی دارند و مربوط به دادگاه میشوند شامل دعوا، تقاضای فرجام، وکیل دعاوی، پلیس قضایی،جایگاه متهم، ادعا، شکایت، وکیل دادگاه، خوانده، ایراد عدم کفایت عدله از طرف خوانده، شواهد، کیفر خواست، قاضی، قضاوت، هیئت منصفه، دادگستری، آزادی مشروط، و خواهان است.
همچنین قانون انگلیسی اصطلاحات اموال غیر منقول بیشتر فرانسوی است که شامل متهم، دارایی منقول، واگذاری، حق ارتفاقی، دارایی، حق تملاک دائم، تقسیم مالکیت ارضی، اجاره ، پروانه، بهره، ملک، حراج، مال الاجاره، مالکیت اراضی، مستاجر، تجاوز به ملک غیر از بین سایر واژگان است.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۸۴ الی ۸۸)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و ساختار های مجهول
ترجمه حقوقی و ساختارهای مجهول
ترجمه رسمی و ساختار های مجهول: وکلا مایلند که از ساختار مجهول استفاده کنند. صورت مجهول ساختار زبانی ای است که این اجازه را به نویسنده می دهد تا از نامیدن یا اشاره به شخص یا چیزی که عملی را انجام داده است پرهیز کند.برای مثال جمله ی ” قرارداد نقض شد” صرفاً واقعیت را شرح می دهد و اشاره ای به شخص خطاکار که قرارداد را نقض کرده است، نمی کند. در قسمت قبل نمونه های بسیاری از استفاده از ساختار مجهول است:
مثلاً: بلافاصله خود بخود فسخ می شود.” shall be forthwith automatically terminated”, ممکن است مجدداً منصوب شود و به کارش ادامه دهد“may be reinstated and continued” ،مشاهده و انجام شده باشد To be observed and performed،ممکن است ترجمه شده باشد،, may be rendered اعلامیه کتبی فوری داده شده باشد prompt written notice may be given و تقاضای پرداخت غرامت شده استindemnity is sought of..
وکلا برای اجتناب از تشخیص و اشاره مستقیم به شخصی که عهده دار مسولیتی است، از ساختار مجهول استفاده می کنند. به همین دلیل آنها در جایی که کننده کار باید شناسایی و توضیح داده شود، بیشتر ساختار مجهول را به ساختار معلوم ترجیح می دهند. گاهی به همین دلیل وکلا در استفاده از ساختار مجهول نیز افراط می کنند. حتی وقتی فاعل یا کننده کار شناسایی و شناخته شده اند نیز ساختار مجهول مورد استفاده قرار می گیرد ، برای مثال در نمونه هایی که پیشتر ذکر شد:” به وسیله ی طرف الف یا ب انجام شده باشد”to be performed by party A or B”،”که منظور قرارداد است” “Which is intended by the contract.”
ترجمه ساختار های مجهول
در ترجمه ساختار های مجهول و بخصوص ترجمه رسمی اغلب به پیروی از الگوی اصلی ترجمه می شود. به هر حال ممکن است انطباق در برخی زبان ها و نمونه هایی که در آن ساختار های مجهول به همان اندازه که در زبان انگلیسی متداول اند مورد استفاده قرار نمی گیرند، ضروری باشد. انتقال ساختار مجهول به زبان مقصد الزامی نیست.
کلمات مورد استفاده در قانون مملو از علائم نشانه شناختی با لایه های چند گانه معنا از فرهنگ حقوقی خاصی که بخشی از آن هستند، می باشند. برای مثال، بسیاری از کلمات در قانون عرفی شامل کلمات ساده، روز مره و کلماتی که به نظر می آید وکلا تمایل به استفاده از آن ها را دارند، از قبیل “ subject to” ، “provided” و غیره، تاریخچه هایی از استفاده حقوقی دارند. این کلمات در طول قرنها به وسیله ی دادگاه ها در سوابق حقوقی تعریف و تفسیر شده اند. آنها خشت های وابسته به باستان شناسی هستند که در گذشته ساخته شده اند چهار چوب قانون را حمایت کرده و هنوز هم حمایت می کنند. هر چه داستان و تاریخچه این عناصر اصلی به همراه دارند، ولو اینکه بسیاری از مردم با آنها آشنا نیستند یا از تاریخچه اش آگاهی ندارند از بین نمی رود.
زبان حقوقی انگلیسی
در این رابطه، زبان حقوقی انگلیسی و پیش نویس حقوقی در چند دهه گذشته دستخوش اصلاحات و تغییر شده اند تا آنها را برای افراد غیر متخصص، قابل درک و قابل دسترسی سازند. در بیست یا سی سال گذشته، در کشور هایی که زبان اصلی آنها انگلیسی است، صنف وکلا تلاش کردند تا پیش نویس حقوقی و شیوه نویسندگی را در باصطلاح جنبش غیر رسمی ساده کنند. این جنبش از استفاده زبان ساده و آسان برای انتقال معنا با وضوح هر چه بیشتر بدون تکلف و تصنع غیر ضروری که همان تاکید بر وضوح و سادگی است، دفاع می کند.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۹۴ الی ۹۶)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
مفهوم حقوقی در ترجمه رسمی
مفاهیم حقوقی در ترجمه رسمی
مفهوم حقوقی در ترجمه رسمی شامل سه بعد است که زبانی، ارجاعی و مفهومی می باشد. برای اطمینان از اینکه مفهومی در یک زبان میتواند به مفهومی در زبان دیگر ترجمه شود، لازم است به اینکه آن ها در این سه بعد معادلند یا مشابهند توجه کنیم. هر چند در ترجمه زبانهای متفاوت واژگان به ندرت در این سه بعد معادل دقیق هستند. به خصوص معیار فرهنگ خاص نقش مهمی در مفهوم حقوقی ایفا میکند. در اینجا دو حالت در ترجمه حقوقی پیش می آید:
اول اینکه، از نظر زبانی یا مفهومی هیچ مفاهیم معادل و واژگانی در زبان مقصد نباشد و باید کلمات جدید تولید شوند یا معانی جدید ارائه گردند و دوم اینکه وقتی کلمات موجود در زبان مقصد که معادل زبانی زبان مبدا است ممکن است این واژگان در هر دو زبان فقط تقریبا معانی معادل در قانون را داشته باشند یا گاهی اوقات در قانون عملا معادل نیستند که در بعد مفهومی یک اصطلاح و بعد ارجاعی وجود دارد، یعنی چگونگی درک آن در نظام حقوقی و چگونگی فهم آن توسط کاربران زبان می باشد.
اصطلاحات حقوقی
برای اولین عدم حضور زبانی و مفهومی، در نتیجه فرآیندهای توسعه و عرف حقوقی مجزا، مفاهیم حقوق عرفی در انگلیسی در سیستم حقوق مدنی و بالعکس ناشناخته است.
این مفاهیم حقوقی در ترجمه رسمی منحصر به فرد صرفا در نظام های حقوقی متفاوت به کار برده میشود. در این شرایط مترجمان گاهی مجبور به قرض گیری یا ایجاد واژه جدید میشوند. برای نمونه در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست بسیاری از اصطلاحات حقوقی چینی از ژاپن قرض گرفته شده بود که پیشتر از اروپا ترجمه شده بودند. اصطلاحات حقوقی که در طی این دوران از غرب به چین وارد شده بوند شامل مفاهیم اصلی مانند” Renquan” حقوق بشر ،”Zhuquan” حاکمیت،”Minfa “حقوق مدنی و “Xianfa” قانون اساسی، از میان سایر موضوعات بودند.
همچنین بسیاری از اصطلاحات در نظام حقوقی غیر مذهبی معاصر یهودی مستقیما از قانون خارجی به وسیله قرض گیری واژگانی و معنا شناسی ساخته شده است. به عنوان مثال رویه قضایی، حسن نیت، محدودیت تجارت، سیاست عمومی، قوانین حقوقی و تجدید نظر حقوقی از اصطلاحات انگلیسی هستند، تجاوز به حقوق مفهوم فرانسوی واژه ی “Rechtsstaat” و حاکمیت قانون مفهوم آلمانی آن هستند.
واژگان رسمی
در زبان حقوقی انگلیسی در حقیقت واژگان بسیاری وجود دارد که در اصل از لاتین و فرانسه قرض گرفته شده است. بر اساس Tiesma تاثیر بسیار ماندگار فرانسه بر روی انگلیسی حجم قابل توجهی از واژگان تخصصی است که از فرانسه مشتق شده اند.
در دوران استیلای نورمن ها و مدت طولانی بعد آن زبان نوشتاری حقوقی قوانین انگلیس، لاتین و فرانسه بود و زبان حقوقی مهم در انگلیس در همان شکل نوشتاری تا اواخر قرن ۱۸ باقی ماند. امروزه هنوز واژگان لاتین و لاتین انگلیسی شده بسیاری در قانون انگلستان به خصوص در اسناد مربوط به فرآیند های قانونی در آداب و رسوم حقوقی یا گفته های قانونی وجود دارد. همچنین بسیاری از واژگان فرانسوی که ترجمه شده است به صورت واژگان قرض گرفته و یا انگلیسی مآب می باشد و حتی در بعضی ساختارهای نحوی، نحوه ی کاربرد آن در انگلیسی حقوقی یافت میشود .
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۵۴ الی ۵۶)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و قانون
ترجمه رسمی و ماهیت قانون
ترجمه رسمی و قانون به ماهیت سازنده (اجرایی) زبان بستگی دارد. اظهارات قانونی قانون را به اجرا در می آورد، حقایق، حقوق و عرف ها را ایجاد می کند. به طور خاص، تدوین قانون نمونه ی اولیه از «گفته ها برای اجرا» است. قانون موضوعه، قانون ناطقه اصلی است که با هر ماده قوانین ناطقه جداگانه ای را تشکیل می دهد. همان طور که اشاره شد، «کارایی و کیفیت ابزارهای زبانشناسی هستند که ایدئولوژی حقوقی و روابطی را که در قانون گذاری نقش دارند بیان می کند» قرارداد ها و وصیّت نامه ها نمونه های دیگری از قوانین ناطقه حقوقی در عمل هستند.
قانون و زبان حقوقی
کلمات در زبان حقوقی و ترجمه رسمی از لحاظ معنی، اهمیت و تاثیر متفاوت اند و به اینکه آنها را چه کسی، کجا و چه زمانی بیان می کند، بستگی دارد. در این قوانین ناطقه، ویژگی برجسته زبانشناسی استفاده مکرر از نشانه های اجرایی است. برای مثال، در اسناد حقوقی انگلیسی، «ممکن» و «باید» بسیار به کار می رود. افعال اجرایی مانند «اظهار کردن»، «اعلان کردن»، «عهد بستن»، «تعهد کردن»، «تصویب کردن»، «مشورت کردن» و «اصلاح کردن» نیز متداول هستند. یکی دیگر از موضوعات عملی در متن های حقوقی، ابهام، گنگی و عدم قطعیت هایی است که در قوانین و قرارداد ها یافت می شود و اغلب از اصول مشاجره حقوقی است. دادگاه ها اغلب مجبورند به مشکلات زبانشناسی درحوزه جستجو برای تفسیر یکسان و قطعیت حقوقی رسیدگی کنند.
آنطور که می گویند قانون مدنی آلمان، برای وکلاء نوشته شده است نه برای فرد غیر متخصص. این قانون «به عمد از قابلیت درک آسان اجتناب می کند و همه ادعاها را از قانون مستثنی می کند تا خواننده اش را تعلیم دهد» و زبان ادراکی انتزاعی را اقتباس می کند که فرد غیر متخصص و وکیل خارجی آن را تا حد زیادی «غیرقابل درک» می دانند اما برای کارشناسان حقوقی آموزش دیده، پس از سالها آشنایی، هم نمی تواند کمکی بکند ولی «دقت و جدیت در تفکر» را تحسین می کند. این در قالب ساختاری ویژه با سبک خاص قضایی نوشته شده است. زبان آن انتزاعی و پیچیده است.
بعنوان مثال:
برای درک آن، فرد نیاز دارد تا با مفاهیم متفاوتی که دادگاه آن را تفسیر کرده و در حال اجراست و با زبان فنی حقوقی آلمانی آشنا باشد. مشخصه آن توجه به درستی، وضوح، تمامیت و نحو پیچیده است. به عنوان «دستگاه حسابگر حقوقی با مزیت برابر» ، «کار حقوقی ظریف با دقت فوق العاده» و «شاید قانون حقوق خصوصی با دقیق ترین و منطقی ترین زبان حقوقی در هر زمان» توضیح داده شده است. به طور خلاصه، در زبان، روش، ساختار و مفاهیم، BGB بخش کوچکی از عمق،دقت و یادگیری انتزاعی از مکتب حقوقدان آلمانی را دارا است. همچنین تضادی در سبک نوشتار قانونی دیگر در قانون مدنی ایجاد می کند، همان طور که در قانون فرانسوی گنجانده شده است. دومی عمدا به شیوه ای نوشته شده است که به راحتی برای افراد غیرمتخصص قابل فهم باشد. بنابراین، در زبان های حقوقی متفاوت، سبک های حقوقی خاصی وجود دارد.
به طور خلاصه، خصوصیات زبان حقوقی که در بالا گفته شد، توصیفی کلی از نشانه های زبانی است که تصور می شود بیشتر آنها مشترک هستند، اگر نه تمام زبان های حقوقی در درجات مختلفی قرار دارند. با این حال، مهم است در نظر داشته باشیم که تفاوت های عمده ای نیز در زبان های حقوقی متفاوت وجود دارد و این تفاوت ها منبعی از دشواری را در ترجمه حقوقی تشکیل می دهد.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۲۵ الی ۲۷)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و زبان حقوقی
ترجمه رسمی و سیاق زبان حقوقی
ترجمه رسمی و زبان حقوقی اگر زبان حقوقی را یک سیاق در نظر بگیریم، نخست زنجیره ای از کاربرد رسمی معمولی تا گونه های بسیار پیچیده ای را در بر می گیرد که به طور قابل توجه از کاربرد رسمی معمول متفاوت است. دوم آنکه، اگر چه سیاق حقوقی از دیگر کاربردهای زبان متفاوت است، ولی سیاق های مختلف به طور کامل مجزا نیستند. علاوه بر این، هسته متداولی وجود دارد که نه به خاطر نیاز، بلکه در میان تمامی سیاق ها با هم و با وجود گوناگونی ها در هر کدام از سیاق ها در حال بسط یافتن است. بر طبق نظر اینگرام و ویلی:
یک سیاق هدف ویژه زبانی ویژه همچون زبان مورد استفاده در متون خاص نیست، بلکه برای اهداف ویژه، با مشخصات متعدد و به طور بالقوه قابل شناسایی هستند و به طور مکرر کم و زیاد در هر موقعیتی پدیدار می گردند و سیاق را به عنوان زیر مجموعه ای از سیستم زبان با توجه به تکرار رخداد قواعد نحوی، واژگانی، معنایی، کاربردی، ارتباطی و دیگر مشخصه ها متمایز می کند.
اگر چنین دیدگاهی مقبول بیفتد، پس زبان باید به عنوان « اصولی روش دار که به نیاز های موقعیتی پاسخ می دهد » یا اشکال زمانی مختلف که کم و بیش به طور مکرر در موقعیت های مختلف رخ می دهد در نظر گرفته شود و سیاق ها « بیان های مختلفی از سیستمی کلی » هستند. در راستای هدفمان، این بدین معناست که سیاق حقوقی در ترجمه رسمی، مشخصه های متداولی را با زبان معمولی سهیم است. بنابراین، ممکن است شخصی این گونه بگوید که رابطه بین زبان حقوقی به عنوان سیاق هدفی خاص و بقیه زبان، رابطه جزء به کل است، جزئی که در آن مشخصه های عمومی زبان حتی در بسامدهای متفاوت وقوع، رخ دهند.
سیاق تنوع زبانی بر حسب کاربرد آن است:
سیاق یعنی « آنچه اکنون درباره اش سخن می گویید، به کاری شما انجام می دهید و به ماهیت فعالیتی که زبان در آن کاربرد دارد بستگی دارد » و « بازتاب طبقه اجتماعی انواع فعالیت های اجتماعی است ». سیاق، تنوع کاربردی زبان است و دسته ای مفهومی، مرتبط با گروه های ویژگی های زبان شناسی با مشخصه های موقعیتی تکرار شونده است . این امر تنوعی از کاربرد زبان است. سیاق مشتمل بر مجموعه ای بی پایان از گونه های خاص زبان حوزه های اشتعال مثل زبان مذهب، زبان حقوقی و زبان پزشکی می باشد. به علاوه، سیاق ها با توجه به معنایشان، با یکدیگر فرق دارند و بنابراین از لحاظ لغات نیز متفاوت اند و معنا و ساختار گرامری متفاوتی دارند. بنابراین نشانگرهای اولیه سیاق، واژگان هستند مثل اصطلاحات فنی و دوم اصطلاحات ساختاری، مانند کاربرد ویژه مشخصه های گرامری هستند.
به طور کل، ممکن است بگوییم که زبان حقوقی به عنوان سیاق، تنوع کاربرد زبان از ماهیت فنی آن است. این مسله بخشی از هسته معمول زبان کلی است، ولیکن با زبان متداول یکسان نیست. دیگر مشخصه های واژگانی، نحوی، متنی و عملی وجود دارند که در زبان حقوقی به عنوان زبانی فنی منحصر به فردند.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۲۲ و ۲۳)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و مترجم
ترجمه حقوقی
در خصوص ترجمه حقوقی، دو مسئله مهم وجود دارد: درخواست دقت و ثبات از قانون و ماهیت نا معین ذاتی زبان. اصل حقوقی اعتبار یکسان اسناد حقوقی دو زبانی و چند زبانی برای حوزه های قضایی دو زبانی و چند زبانی نیز وجود دارد، که فرض حقوقی را ایجاد می کند که کلمات در نسخه های زبانی معتبر گوناگون یکسان فرض می شوند و دارای معنای یکسان هستند.
فرض حقوقی برای قطعیت و ثبات حقوقی ضروری است تا آنجا که بومیان تحت تاثیر قانون یکسانی قرار دارند و صرف نظر از تفاوت زبان شناسیشان با آنها یکسان رفتار می شود. در نتیجه با وجود تفاوت های زبان شناسی، حقوقی و تفاوت های دیگر که در ترجمه وجود دارد، کلمات و عبارات در قانون و دیگر متون حقوقی از نظر قانونی و زبانی یکسان فرض می شوند. این مسئله ضروریات جدی و مسئولیت سنگینی را بر عهده مترجم می گذارد.
توانش راهبردی ترجمه رسمی
ترجمه رسمی دربردارنده پردازش و ترکیب است که در مدل کنونی به آن توانش راهبردی ترجمه ای می گویند. این موضوع شامل توانش راهبردی و مکانیزم روانی-روان شناختی است و مهم تر از همه مهارت کلیدی خاصی که منحصر به فعالیت های ترجمه است می باشد. توانش راهبردی ترجمه ای برای توصیف انسجام توانایی ذاتی ذهن و به اجرا در آوردن زبان و توانش دانش برای اهداف ارتباطی در ترجمه، هنگامی که مترجم در حال کار روی متن است می باشد.
توانش راهبردی برای ایفای مولفه های توانش زبان ترجمه ای و ساختار های دانش در فعالیت های ترجمه ای متن شده توصیف می شود. توانش راهبردی ترجمه ای ابزاری برای مرتبط ساختن مولفه های مختلف مهارت ترجمه در طی فرآیند آن به وجود می آورد. مانند رابطه توانش زبان ترجمه ای را به ساختارهای دانش ترجمه ای و ویژگی های متن که در آن ترجمه و در نتیجه ارتباط دو فرهنگ و در کشور رخ می دهد مرتبط می سازد.
نقش مترجم رسمی
توانش راهبردی ترجمه ای نقش مهم و حساسی در ترجمه دارد و به طور مستقیم بر روی متون ترجمه شده تاثیر دارد. بخشی که در اینجا مطرح شده است این است که دو زبانه ها اصلا شبیه مترجمان یا مفسران نیستند. مهارت در دو زبان و خبرگی در ساختار دانش به خودی خود بدون تمرین از افراد، مترجم شایسته نمی سازد.برای نمونه وکلای دو زبانه بدون تمرین مترجمان حقوقی با کفایتی نمی شوند اما بدون شک می توانند مهارتهای ترجمه حقوقی را کسب و پرورش دهند.بین دو زبانه و مترجم بودن تفاوت کیفی وجود دارد. تنها با مداخله پردازش خاص که منحصر به ترجمه است متون از یک زبان به زبان دیگر انتقال پیدا می کند. باور بر این است که توانش راهبردی ترجمه ای، توانایی پردازش در حد بالا را به وجود می آورد.
مهارت در ترجمه فقط زمانی آشکار می شود که کار ترجمه در موقعیت های واقعی زندگی نه در موقعیت مصنوعی و بدون روح تحت شرایط ایده آل صورت پزیرد. با مشاهده مستقیم ترجمه در عمل بعضی از این متغیر های بیرونی(مکان، زمان، دسترسی به منابع، تجربه، سختی، حالات، اخلاقیات و غیره) و میزان تاثیر آنها بر ترجمه می تواند مشخص و آشکار شود.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۴۰ الی ۴۲)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه اسناد رسمی
ترجمه رسمی و زبان حقوقی
ترجمه اسناد رسمی همان طور که بسیاری قبول دارند، اگر که ما هم قبول کنیم که چنین پدیده زبان شناسی ای با عنوان زبان حقوقی وجود دارد و زبانی است فنی، این سوال مطرح می شود که زبان حقوقی چه نوع زبانی است؟ چه چیزی آن را متفاوت از دیگر کاربردهای زبان کرده است؟
سالیان سال است که دیدگاههای دایورس درباره ماهیت زبان حقوقی به عنوان زبانی فنی مطرح می شود. برای مثال، چارلز کاتون فیلسوف زبان شناس، معتقد است زبان حقوقی، زبانی فنی است، اما « زبان فنی همواره بخش الحاقی زبان متداول است »، چه زبان متداول انگلیسی باشد، چه فرانسوی و چه سواهیلی. وی بحث می کند که زبان فنی، علم نحو یکسانی با زبان متداول دارد و قابل اجرا بودن افعال گفتاری در گفتمان معمول، قابل انجام در متون فنی است، ولی تنها در لغت با هم متفاوتند.
دیدگاه مهم دیگر همانی است که برنارد جکسون فلسفه شناس حقوقی و رمز شناس حقوقی، به زبان حقوقی از منظر مکتب علائم رمزی می نگرد. نظریه جکسون دارای مفاهیم خاصی درباره ترجمه حقوقی است. از نظر جکسون، زبان حقوقی زبانی فنی است. واژگان حقوقی و ساختار آن نشان دهنده برخی از ویژگی های این زبان فنی است. او سپس به این بحث می پردازد که زبان حقوقی مجزا از زبان طبیعی است. می توان از دو منظر به این مطلب نگریست.
اولا،
در مکتب علائم رمزی گرماسیان، واژگان حقوقی به طور مجزا به شکلی تشکیل می شود که اصول حقوقی نشان می دهند موضوعات نمادین وارد واژگان قانونی می شوند.
دوما،
استقلال زبان حقوقی وابسته به روابط مکتب علائم رمزی واژگانی است که کارکاترا آن را پیشنهاد کرده است. زمانی که به عنوان سیستم شکل گرفت، زبان حقوقی جهان کاملی از مفاهیم قانونی و محرومیت یا فقدان هر گونه از مفاهیم قانونی را نشان می دهد . بنابراین خاص بودن زبان حقوقی وابسته به سیستم حقوقی است. زبان حقوقی، « واژگانی دارد که به نحوی متفاوت از زبان معمول تشکیل شده اند و شامل اصطلاحاتی مرتبط با یکدیگر هستند که متفاوت از اصطلاحات زبان رایج هستند. و باید مجزا از زبان رایج باشند ».
زبان حقوقی
بنا بر نظر جکسون زبان حقوقی نیازمند آن است که برای قابل فهم بودنش از کل منابع زبان طبیعی بیرون کشیده شود، اما زبان حقوقی شاید فقط به اندازه ای باشد که به زبان متداول شباهت دارد، به طوری که برای فردی عادی قابل فهم است. فردی عادی ممکن است زبان حقوقی را به عنوان زبان طبیعی بخواند یا ممکن است نسبت به تفاوت های اصولی که برای یک وکیل به کلمات یکسان معناهای متفاوت می بخشد، بی توجه باشد.
این « کمبود اطلاعات سیستم است تا آنکه کمبود اطلاعات بخش های واژگانی فردی باشد، که موجب چنین تاثیری می شود ». اگر چه زبان حقوقی وابسته است به عالم معانی زبان متداول که قضات به طور مکرر خواستار معنای متداول زبان در ترجمه حقوقی هستند. در حالی که، بنا بر نظر جکسون، اگر معانی زبان متداول قابل قبول باشد، « فقط به دلیل انتخابی است که از طریق سیستم حقوقی صورت گرفته تا چندین معناهایی پذیرفته شوند » (جکسون ۴۸ : ۱۹۸۵).
اما این انتخاب می تواند تنها از طریق سیستم حقوقی ایجاد شود و « به طور خودکار به عنوان نتیجه ای از فشار معنای مفاهیم غیر حقوقی رخ نمی دهند ». بدین گونه، بنا بر نظر جکسون، درک سیستم حقوقی مهم است. کلمات تنها از طریق سیستم حقوقی خود معنا می یابند. درک بخشی از واژگان رسمی حقوقی نیازمند فهم سیستم حقوقی است . این امر تذکری مهم به مترجم رسمی و حقوقی است.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۱۷ الی ۱۹)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید