ترجمه رسمی و ساختار های مجهول
ترجمه حقوقی و ساختارهای مجهول
ترجمه رسمی و ساختار های مجهول: وکلا مایلند که از ساختار مجهول استفاده کنند. صورت مجهول ساختار زبانی ای است که این اجازه را به نویسنده می دهد تا از نامیدن یا اشاره به شخص یا چیزی که عملی را انجام داده است پرهیز کند.برای مثال جمله ی ” قرارداد نقض شد” صرفاً واقعیت را شرح می دهد و اشاره ای به شخص خطاکار که قرارداد را نقض کرده است، نمی کند. در قسمت قبل نمونه های بسیاری از استفاده از ساختار مجهول است:
مثلاً: بلافاصله خود بخود فسخ می شود.” shall be forthwith automatically terminated”, ممکن است مجدداً منصوب شود و به کارش ادامه دهد“may be reinstated and continued” ،مشاهده و انجام شده باشد To be observed and performed،ممکن است ترجمه شده باشد،, may be rendered اعلامیه کتبی فوری داده شده باشد prompt written notice may be given و تقاضای پرداخت غرامت شده استindemnity is sought of..
وکلا برای اجتناب از تشخیص و اشاره مستقیم به شخصی که عهده دار مسولیتی است، از ساختار مجهول استفاده می کنند. به همین دلیل آنها در جایی که کننده کار باید شناسایی و توضیح داده شود، بیشتر ساختار مجهول را به ساختار معلوم ترجیح می دهند. گاهی به همین دلیل وکلا در استفاده از ساختار مجهول نیز افراط می کنند. حتی وقتی فاعل یا کننده کار شناسایی و شناخته شده اند نیز ساختار مجهول مورد استفاده قرار می گیرد ، برای مثال در نمونه هایی که پیشتر ذکر شد:” به وسیله ی طرف الف یا ب انجام شده باشد”to be performed by party A or B”،”که منظور قرارداد است” “Which is intended by the contract.”
ترجمه ساختار های مجهول
در ترجمه ساختار های مجهول و بخصوص ترجمه رسمی اغلب به پیروی از الگوی اصلی ترجمه می شود. به هر حال ممکن است انطباق در برخی زبان ها و نمونه هایی که در آن ساختار های مجهول به همان اندازه که در زبان انگلیسی متداول اند مورد استفاده قرار نمی گیرند، ضروری باشد. انتقال ساختار مجهول به زبان مقصد الزامی نیست.
کلمات مورد استفاده در قانون مملو از علائم نشانه شناختی با لایه های چند گانه معنا از فرهنگ حقوقی خاصی که بخشی از آن هستند، می باشند. برای مثال، بسیاری از کلمات در قانون عرفی شامل کلمات ساده، روز مره و کلماتی که به نظر می آید وکلا تمایل به استفاده از آن ها را دارند، از قبیل “ subject to” ، “provided” و غیره، تاریخچه هایی از استفاده حقوقی دارند. این کلمات در طول قرنها به وسیله ی دادگاه ها در سوابق حقوقی تعریف و تفسیر شده اند. آنها خشت های وابسته به باستان شناسی هستند که در گذشته ساخته شده اند چهار چوب قانون را حمایت کرده و هنوز هم حمایت می کنند. هر چه داستان و تاریخچه این عناصر اصلی به همراه دارند، ولو اینکه بسیاری از مردم با آنها آشنا نیستند یا از تاریخچه اش آگاهی ندارند از بین نمی رود.
زبان حقوقی انگلیسی
در این رابطه، زبان حقوقی انگلیسی و پیش نویس حقوقی در چند دهه گذشته دستخوش اصلاحات و تغییر شده اند تا آنها را برای افراد غیر متخصص، قابل درک و قابل دسترسی سازند. در بیست یا سی سال گذشته، در کشور هایی که زبان اصلی آنها انگلیسی است، صنف وکلا تلاش کردند تا پیش نویس حقوقی و شیوه نویسندگی را در باصطلاح جنبش غیر رسمی ساده کنند. این جنبش از استفاده زبان ساده و آسان برای انتقال معنا با وضوح هر چه بیشتر بدون تکلف و تصنع غیر ضروری که همان تاکید بر وضوح و سادگی است، دفاع می کند.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۹۴ الی ۹۶)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
مفهوم حقوقی در ترجمه رسمی
مفاهیم حقوقی در ترجمه رسمی
مفهوم حقوقی در ترجمه رسمی شامل سه بعد است که زبانی، ارجاعی و مفهومی می باشد. برای اطمینان از اینکه مفهومی در یک زبان میتواند به مفهومی در زبان دیگر ترجمه شود، لازم است به اینکه آن ها در این سه بعد معادلند یا مشابهند توجه کنیم. هر چند در ترجمه زبانهای متفاوت واژگان به ندرت در این سه بعد معادل دقیق هستند. به خصوص معیار فرهنگ خاص نقش مهمی در مفهوم حقوقی ایفا میکند. در اینجا دو حالت در ترجمه حقوقی پیش می آید:
اول اینکه، از نظر زبانی یا مفهومی هیچ مفاهیم معادل و واژگانی در زبان مقصد نباشد و باید کلمات جدید تولید شوند یا معانی جدید ارائه گردند و دوم اینکه وقتی کلمات موجود در زبان مقصد که معادل زبانی زبان مبدا است ممکن است این واژگان در هر دو زبان فقط تقریبا معانی معادل در قانون را داشته باشند یا گاهی اوقات در قانون عملا معادل نیستند که در بعد مفهومی یک اصطلاح و بعد ارجاعی وجود دارد، یعنی چگونگی درک آن در نظام حقوقی و چگونگی فهم آن توسط کاربران زبان می باشد.
اصطلاحات حقوقی
برای اولین عدم حضور زبانی و مفهومی، در نتیجه فرآیندهای توسعه و عرف حقوقی مجزا، مفاهیم حقوق عرفی در انگلیسی در سیستم حقوق مدنی و بالعکس ناشناخته است.
این مفاهیم حقوقی در ترجمه رسمی منحصر به فرد صرفا در نظام های حقوقی متفاوت به کار برده میشود. در این شرایط مترجمان گاهی مجبور به قرض گیری یا ایجاد واژه جدید میشوند. برای نمونه در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست بسیاری از اصطلاحات حقوقی چینی از ژاپن قرض گرفته شده بود که پیشتر از اروپا ترجمه شده بودند. اصطلاحات حقوقی که در طی این دوران از غرب به چین وارد شده بوند شامل مفاهیم اصلی مانند” Renquan” حقوق بشر ،”Zhuquan” حاکمیت،”Minfa “حقوق مدنی و “Xianfa” قانون اساسی، از میان سایر موضوعات بودند.
همچنین بسیاری از اصطلاحات در نظام حقوقی غیر مذهبی معاصر یهودی مستقیما از قانون خارجی به وسیله قرض گیری واژگانی و معنا شناسی ساخته شده است. به عنوان مثال رویه قضایی، حسن نیت، محدودیت تجارت، سیاست عمومی، قوانین حقوقی و تجدید نظر حقوقی از اصطلاحات انگلیسی هستند، تجاوز به حقوق مفهوم فرانسوی واژه ی “Rechtsstaat” و حاکمیت قانون مفهوم آلمانی آن هستند.
واژگان رسمی
در زبان حقوقی انگلیسی در حقیقت واژگان بسیاری وجود دارد که در اصل از لاتین و فرانسه قرض گرفته شده است. بر اساس Tiesma تاثیر بسیار ماندگار فرانسه بر روی انگلیسی حجم قابل توجهی از واژگان تخصصی است که از فرانسه مشتق شده اند.
در دوران استیلای نورمن ها و مدت طولانی بعد آن زبان نوشتاری حقوقی قوانین انگلیس، لاتین و فرانسه بود و زبان حقوقی مهم در انگلیس در همان شکل نوشتاری تا اواخر قرن ۱۸ باقی ماند. امروزه هنوز واژگان لاتین و لاتین انگلیسی شده بسیاری در قانون انگلستان به خصوص در اسناد مربوط به فرآیند های قانونی در آداب و رسوم حقوقی یا گفته های قانونی وجود دارد. همچنین بسیاری از واژگان فرانسوی که ترجمه شده است به صورت واژگان قرض گرفته و یا انگلیسی مآب می باشد و حتی در بعضی ساختارهای نحوی، نحوه ی کاربرد آن در انگلیسی حقوقی یافت میشود .
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۵۴ الی ۵۶)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و قانون
ترجمه رسمی و ماهیت قانون
ترجمه رسمی و قانون به ماهیت سازنده (اجرایی) زبان بستگی دارد. اظهارات قانونی قانون را به اجرا در می آورد، حقایق، حقوق و عرف ها را ایجاد می کند. به طور خاص، تدوین قانون نمونه ی اولیه از «گفته ها برای اجرا» است. قانون موضوعه، قانون ناطقه اصلی است که با هر ماده قوانین ناطقه جداگانه ای را تشکیل می دهد. همان طور که اشاره شد، «کارایی و کیفیت ابزارهای زبانشناسی هستند که ایدئولوژی حقوقی و روابطی را که در قانون گذاری نقش دارند بیان می کند» قرارداد ها و وصیّت نامه ها نمونه های دیگری از قوانین ناطقه حقوقی در عمل هستند.
قانون و زبان حقوقی
کلمات در زبان حقوقی و ترجمه رسمی از لحاظ معنی، اهمیت و تاثیر متفاوت اند و به اینکه آنها را چه کسی، کجا و چه زمانی بیان می کند، بستگی دارد. در این قوانین ناطقه، ویژگی برجسته زبانشناسی استفاده مکرر از نشانه های اجرایی است. برای مثال، در اسناد حقوقی انگلیسی، «ممکن» و «باید» بسیار به کار می رود. افعال اجرایی مانند «اظهار کردن»، «اعلان کردن»، «عهد بستن»، «تعهد کردن»، «تصویب کردن»، «مشورت کردن» و «اصلاح کردن» نیز متداول هستند. یکی دیگر از موضوعات عملی در متن های حقوقی، ابهام، گنگی و عدم قطعیت هایی است که در قوانین و قرارداد ها یافت می شود و اغلب از اصول مشاجره حقوقی است. دادگاه ها اغلب مجبورند به مشکلات زبانشناسی درحوزه جستجو برای تفسیر یکسان و قطعیت حقوقی رسیدگی کنند.
آنطور که می گویند قانون مدنی آلمان، برای وکلاء نوشته شده است نه برای فرد غیر متخصص. این قانون «به عمد از قابلیت درک آسان اجتناب می کند و همه ادعاها را از قانون مستثنی می کند تا خواننده اش را تعلیم دهد» و زبان ادراکی انتزاعی را اقتباس می کند که فرد غیر متخصص و وکیل خارجی آن را تا حد زیادی «غیرقابل درک» می دانند اما برای کارشناسان حقوقی آموزش دیده، پس از سالها آشنایی، هم نمی تواند کمکی بکند ولی «دقت و جدیت در تفکر» را تحسین می کند. این در قالب ساختاری ویژه با سبک خاص قضایی نوشته شده است. زبان آن انتزاعی و پیچیده است.
بعنوان مثال:
برای درک آن، فرد نیاز دارد تا با مفاهیم متفاوتی که دادگاه آن را تفسیر کرده و در حال اجراست و با زبان فنی حقوقی آلمانی آشنا باشد. مشخصه آن توجه به درستی، وضوح، تمامیت و نحو پیچیده است. به عنوان «دستگاه حسابگر حقوقی با مزیت برابر» ، «کار حقوقی ظریف با دقت فوق العاده» و «شاید قانون حقوق خصوصی با دقیق ترین و منطقی ترین زبان حقوقی در هر زمان» توضیح داده شده است. به طور خلاصه، در زبان، روش، ساختار و مفاهیم، BGB بخش کوچکی از عمق،دقت و یادگیری انتزاعی از مکتب حقوقدان آلمانی را دارا است. همچنین تضادی در سبک نوشتار قانونی دیگر در قانون مدنی ایجاد می کند، همان طور که در قانون فرانسوی گنجانده شده است. دومی عمدا به شیوه ای نوشته شده است که به راحتی برای افراد غیرمتخصص قابل فهم باشد. بنابراین، در زبان های حقوقی متفاوت، سبک های حقوقی خاصی وجود دارد.
به طور خلاصه، خصوصیات زبان حقوقی که در بالا گفته شد، توصیفی کلی از نشانه های زبانی است که تصور می شود بیشتر آنها مشترک هستند، اگر نه تمام زبان های حقوقی در درجات مختلفی قرار دارند. با این حال، مهم است در نظر داشته باشیم که تفاوت های عمده ای نیز در زبان های حقوقی متفاوت وجود دارد و این تفاوت ها منبعی از دشواری را در ترجمه حقوقی تشکیل می دهد.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۲۵ الی ۲۷)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و زبان حقوقی
ترجمه رسمی و سیاق زبان حقوقی
ترجمه رسمی و زبان حقوقی اگر زبان حقوقی را یک سیاق در نظر بگیریم، نخست زنجیره ای از کاربرد رسمی معمولی تا گونه های بسیار پیچیده ای را در بر می گیرد که به طور قابل توجه از کاربرد رسمی معمول متفاوت است. دوم آنکه، اگر چه سیاق حقوقی از دیگر کاربردهای زبان متفاوت است، ولی سیاق های مختلف به طور کامل مجزا نیستند. علاوه بر این، هسته متداولی وجود دارد که نه به خاطر نیاز، بلکه در میان تمامی سیاق ها با هم و با وجود گوناگونی ها در هر کدام از سیاق ها در حال بسط یافتن است. بر طبق نظر اینگرام و ویلی:
یک سیاق هدف ویژه زبانی ویژه همچون زبان مورد استفاده در متون خاص نیست، بلکه برای اهداف ویژه، با مشخصات متعدد و به طور بالقوه قابل شناسایی هستند و به طور مکرر کم و زیاد در هر موقعیتی پدیدار می گردند و سیاق را به عنوان زیر مجموعه ای از سیستم زبان با توجه به تکرار رخداد قواعد نحوی، واژگانی، معنایی، کاربردی، ارتباطی و دیگر مشخصه ها متمایز می کند.
اگر چنین دیدگاهی مقبول بیفتد، پس زبان باید به عنوان « اصولی روش دار که به نیاز های موقعیتی پاسخ می دهد » یا اشکال زمانی مختلف که کم و بیش به طور مکرر در موقعیت های مختلف رخ می دهد در نظر گرفته شود و سیاق ها « بیان های مختلفی از سیستمی کلی » هستند. در راستای هدفمان، این بدین معناست که سیاق حقوقی در ترجمه رسمی، مشخصه های متداولی را با زبان معمولی سهیم است. بنابراین، ممکن است شخصی این گونه بگوید که رابطه بین زبان حقوقی به عنوان سیاق هدفی خاص و بقیه زبان، رابطه جزء به کل است، جزئی که در آن مشخصه های عمومی زبان حتی در بسامدهای متفاوت وقوع، رخ دهند.
سیاق تنوع زبانی بر حسب کاربرد آن است:
سیاق یعنی « آنچه اکنون درباره اش سخن می گویید، به کاری شما انجام می دهید و به ماهیت فعالیتی که زبان در آن کاربرد دارد بستگی دارد » و « بازتاب طبقه اجتماعی انواع فعالیت های اجتماعی است ». سیاق، تنوع کاربردی زبان است و دسته ای مفهومی، مرتبط با گروه های ویژگی های زبان شناسی با مشخصه های موقعیتی تکرار شونده است . این امر تنوعی از کاربرد زبان است. سیاق مشتمل بر مجموعه ای بی پایان از گونه های خاص زبان حوزه های اشتعال مثل زبان مذهب، زبان حقوقی و زبان پزشکی می باشد. به علاوه، سیاق ها با توجه به معنایشان، با یکدیگر فرق دارند و بنابراین از لحاظ لغات نیز متفاوت اند و معنا و ساختار گرامری متفاوتی دارند. بنابراین نشانگرهای اولیه سیاق، واژگان هستند مثل اصطلاحات فنی و دوم اصطلاحات ساختاری، مانند کاربرد ویژه مشخصه های گرامری هستند.
به طور کل، ممکن است بگوییم که زبان حقوقی به عنوان سیاق، تنوع کاربرد زبان از ماهیت فنی آن است. این مسله بخشی از هسته معمول زبان کلی است، ولیکن با زبان متداول یکسان نیست. دیگر مشخصه های واژگانی، نحوی، متنی و عملی وجود دارند که در زبان حقوقی به عنوان زبانی فنی منحصر به فردند.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۲۲ و ۲۳)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و مترجم
ترجمه حقوقی
در خصوص ترجمه حقوقی، دو مسئله مهم وجود دارد: درخواست دقت و ثبات از قانون و ماهیت نا معین ذاتی زبان. اصل حقوقی اعتبار یکسان اسناد حقوقی دو زبانی و چند زبانی برای حوزه های قضایی دو زبانی و چند زبانی نیز وجود دارد، که فرض حقوقی را ایجاد می کند که کلمات در نسخه های زبانی معتبر گوناگون یکسان فرض می شوند و دارای معنای یکسان هستند.
فرض حقوقی برای قطعیت و ثبات حقوقی ضروری است تا آنجا که بومیان تحت تاثیر قانون یکسانی قرار دارند و صرف نظر از تفاوت زبان شناسیشان با آنها یکسان رفتار می شود. در نتیجه با وجود تفاوت های زبان شناسی، حقوقی و تفاوت های دیگر که در ترجمه وجود دارد، کلمات و عبارات در قانون و دیگر متون حقوقی از نظر قانونی و زبانی یکسان فرض می شوند. این مسئله ضروریات جدی و مسئولیت سنگینی را بر عهده مترجم می گذارد.
توانش راهبردی ترجمه رسمی
ترجمه رسمی دربردارنده پردازش و ترکیب است که در مدل کنونی به آن توانش راهبردی ترجمه ای می گویند. این موضوع شامل توانش راهبردی و مکانیزم روانی-روان شناختی است و مهم تر از همه مهارت کلیدی خاصی که منحصر به فعالیت های ترجمه است می باشد. توانش راهبردی ترجمه ای برای توصیف انسجام توانایی ذاتی ذهن و به اجرا در آوردن زبان و توانش دانش برای اهداف ارتباطی در ترجمه، هنگامی که مترجم در حال کار روی متن است می باشد.
توانش راهبردی برای ایفای مولفه های توانش زبان ترجمه ای و ساختار های دانش در فعالیت های ترجمه ای متن شده توصیف می شود. توانش راهبردی ترجمه ای ابزاری برای مرتبط ساختن مولفه های مختلف مهارت ترجمه در طی فرآیند آن به وجود می آورد. مانند رابطه توانش زبان ترجمه ای را به ساختارهای دانش ترجمه ای و ویژگی های متن که در آن ترجمه و در نتیجه ارتباط دو فرهنگ و در کشور رخ می دهد مرتبط می سازد.
نقش مترجم رسمی
توانش راهبردی ترجمه ای نقش مهم و حساسی در ترجمه دارد و به طور مستقیم بر روی متون ترجمه شده تاثیر دارد. بخشی که در اینجا مطرح شده است این است که دو زبانه ها اصلا شبیه مترجمان یا مفسران نیستند. مهارت در دو زبان و خبرگی در ساختار دانش به خودی خود بدون تمرین از افراد، مترجم شایسته نمی سازد.برای نمونه وکلای دو زبانه بدون تمرین مترجمان حقوقی با کفایتی نمی شوند اما بدون شک می توانند مهارتهای ترجمه حقوقی را کسب و پرورش دهند.بین دو زبانه و مترجم بودن تفاوت کیفی وجود دارد. تنها با مداخله پردازش خاص که منحصر به ترجمه است متون از یک زبان به زبان دیگر انتقال پیدا می کند. باور بر این است که توانش راهبردی ترجمه ای، توانایی پردازش در حد بالا را به وجود می آورد.
مهارت در ترجمه فقط زمانی آشکار می شود که کار ترجمه در موقعیت های واقعی زندگی نه در موقعیت مصنوعی و بدون روح تحت شرایط ایده آل صورت پزیرد. با مشاهده مستقیم ترجمه در عمل بعضی از این متغیر های بیرونی(مکان، زمان، دسترسی به منابع، تجربه، سختی، حالات، اخلاقیات و غیره) و میزان تاثیر آنها بر ترجمه می تواند مشخص و آشکار شود.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۴۰ الی ۴۲)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه اسناد رسمی
ترجمه رسمی و زبان حقوقی
ترجمه اسناد رسمی همان طور که بسیاری قبول دارند، اگر که ما هم قبول کنیم که چنین پدیده زبان شناسی ای با عنوان زبان حقوقی وجود دارد و زبانی است فنی، این سوال مطرح می شود که زبان حقوقی چه نوع زبانی است؟ چه چیزی آن را متفاوت از دیگر کاربردهای زبان کرده است؟
سالیان سال است که دیدگاههای دایورس درباره ماهیت زبان حقوقی به عنوان زبانی فنی مطرح می شود. برای مثال، چارلز کاتون فیلسوف زبان شناس، معتقد است زبان حقوقی، زبانی فنی است، اما « زبان فنی همواره بخش الحاقی زبان متداول است »، چه زبان متداول انگلیسی باشد، چه فرانسوی و چه سواهیلی. وی بحث می کند که زبان فنی، علم نحو یکسانی با زبان متداول دارد و قابل اجرا بودن افعال گفتاری در گفتمان معمول، قابل انجام در متون فنی است، ولی تنها در لغت با هم متفاوتند.
دیدگاه مهم دیگر همانی است که برنارد جکسون فلسفه شناس حقوقی و رمز شناس حقوقی، به زبان حقوقی از منظر مکتب علائم رمزی می نگرد. نظریه جکسون دارای مفاهیم خاصی درباره ترجمه حقوقی است. از نظر جکسون، زبان حقوقی زبانی فنی است. واژگان حقوقی و ساختار آن نشان دهنده برخی از ویژگی های این زبان فنی است. او سپس به این بحث می پردازد که زبان حقوقی مجزا از زبان طبیعی است. می توان از دو منظر به این مطلب نگریست.
اولا،
در مکتب علائم رمزی گرماسیان، واژگان حقوقی به طور مجزا به شکلی تشکیل می شود که اصول حقوقی نشان می دهند موضوعات نمادین وارد واژگان قانونی می شوند.
دوما،
استقلال زبان حقوقی وابسته به روابط مکتب علائم رمزی واژگانی است که کارکاترا آن را پیشنهاد کرده است. زمانی که به عنوان سیستم شکل گرفت، زبان حقوقی جهان کاملی از مفاهیم قانونی و محرومیت یا فقدان هر گونه از مفاهیم قانونی را نشان می دهد . بنابراین خاص بودن زبان حقوقی وابسته به سیستم حقوقی است. زبان حقوقی، « واژگانی دارد که به نحوی متفاوت از زبان معمول تشکیل شده اند و شامل اصطلاحاتی مرتبط با یکدیگر هستند که متفاوت از اصطلاحات زبان رایج هستند. و باید مجزا از زبان رایج باشند ».
زبان حقوقی
بنا بر نظر جکسون زبان حقوقی نیازمند آن است که برای قابل فهم بودنش از کل منابع زبان طبیعی بیرون کشیده شود، اما زبان حقوقی شاید فقط به اندازه ای باشد که به زبان متداول شباهت دارد، به طوری که برای فردی عادی قابل فهم است. فردی عادی ممکن است زبان حقوقی را به عنوان زبان طبیعی بخواند یا ممکن است نسبت به تفاوت های اصولی که برای یک وکیل به کلمات یکسان معناهای متفاوت می بخشد، بی توجه باشد.
این « کمبود اطلاعات سیستم است تا آنکه کمبود اطلاعات بخش های واژگانی فردی باشد، که موجب چنین تاثیری می شود ». اگر چه زبان حقوقی وابسته است به عالم معانی زبان متداول که قضات به طور مکرر خواستار معنای متداول زبان در ترجمه حقوقی هستند. در حالی که، بنا بر نظر جکسون، اگر معانی زبان متداول قابل قبول باشد، « فقط به دلیل انتخابی است که از طریق سیستم حقوقی صورت گرفته تا چندین معناهایی پذیرفته شوند » (جکسون ۴۸ : ۱۹۸۵).
اما این انتخاب می تواند تنها از طریق سیستم حقوقی ایجاد شود و « به طور خودکار به عنوان نتیجه ای از فشار معنای مفاهیم غیر حقوقی رخ نمی دهند ». بدین گونه، بنا بر نظر جکسون، درک سیستم حقوقی مهم است. کلمات تنها از طریق سیستم حقوقی خود معنا می یابند. درک بخشی از واژگان رسمی حقوقی نیازمند فهم سیستم حقوقی است . این امر تذکری مهم به مترجم رسمی و حقوقی است.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۱۷ الی ۱۹)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و قانونی در زبان های مختلف
ترجمه رسمی و حقوقی
ترجمه رسمی و قانونی: وقتی متن های حقوقی را بین نظام ها و گروه ها و زبان های حقوقی مختلف ترجمه می کنیم، میزان دشواری ممکن است متفاوت باشد. بر اساس گفته گروت مواردی در ذیل آمده است که به پیوستگی نظام ها و زبان های حقوقی بستگی دارد:
اول،
وقتی دو نظام و زبان حقوقی مطرح می شود که بسیار به هم مرتبط هستند، به طور مثال، بین اسپانیا و فرانسه، یا بین دانمارک و نروژ، کار ترجمه نسبتا آسان است؛
دوم،
وقتی نظام های حقوقی بسیار به هم مرتبط باشند، اما زبان ها اینطور نباشند، دشواری های زیادی به وجود نخواهد آمد، به طور مثال، ترجمه ی بین قوانین هلندی در هلند و قوانین فرانسوی؛
سوم،
زمانی که نظام های حقوقی متفاوت اند، اما زبان ها مرتبط هستند، باز هم دشواری قابل توجه است و دشواری اصلی در فاکس آمیس (کلمات گمراه کننده که به نظر یکسان می آیند ولی معنای متفاوت دارند) نهفته است، به طور مثال، ترجمه ی متن های حقوقی آلمانی به هلندی و بر عکس؛
چهارم،
زمانی که دو نظام و زبان حقوقی به یکدیگر مرتبط نیستند، دشواری به طور قابل توجهی افزایش می یابد. به طور مثال، ترجمه قانون عرف از انگلیسی به چینی. به طور خلاصه، میزان دشواری ترجمه ی حقوقی به میزان وابستگی نظام ها و زبان های حقوقی مورد نظر مرتبط است. بحث قبلی اختلاف در نظام های حقوقی تفاوت های موجود در زبان های حقوقی در جوامع جداگانه است که از زبان برای مکاتبات قانونی استفاده می شود. «شکاف نظام» بین یک نظام حقوقی ملی و دیگری به تفاوت های زبانشناسی منجر می شود. به طور کلی، هر چه «شکاف نظام» بیشتر باشد، شکاف زبان حقوقی نیز بیشتر می شود.
ماهیت زبان
براساس گفته های گادامر، زبان واسطه ای جهانی بوده که در آن درک به حقیقت می پیوندد و نیز پدیده ای اجتماعی است، به این دلیل، به طور رسمی به چند فاعلی جهت یابی می شود. قادر است که افراد را با نگرش های دیگر آشنا کند. گادامر می گوید افق فکری، طیفی از نگرش است که شامل همه چیزهایی می شود که از دیدگاه برتر خاصی می تواند قابل مشاهده باشد. افق فکری برای برای توصیف راهی استفاده می شود که در آن تفکر، تابع اراده محدودش و ماهیت قانون گسترش طیف نگرش ها است.
به اعتقاد گادامر،
درک فراتر از محدودیت های هر زبان خاص قرار می گیرد و واسطه ای بین آشنا و بیگانه است. زبان خاصی که با آن زندگی می کنیم، از آنچه که برایش بیگانه است، جدا نیست. در عوض، پرمنفذ بوده و در معرض گسترش و جاذب مطالب واسطه ی جدید است. به طور خلاصه، می توانیم فراتر از افق های تفسیری خود برویم. رویداد درک، زمانی به اوج ترکیب افق ها می رسد که افق جهان قابل تجربه شخص، از طریق ارتباط با دیگری، تغییر می یابد . این تعریف از درک، در هر دو شرایط، هم روی یک زبان و هم دو زبان، قابل اجرا است.
در ترجمه رسمی و قانونی، از جمله ترجمه حقوقی، فردی ممکن است بگوید که «ترکیب افق ها» میتواند در انتقال معنا بدست آید و در میان واقع شود که افق های جدید تفسیری بروی بخشی از خواننده ی ترجمه رسمی ایجاد می شود. با وجود فاصله مفهومی و زبانی به ظاهر بر طرف نشدنی، اظهار شده و واقعی، بین قوانین و زبان های مختلف، ترجمه قانون امکان پذیر است، و درک میان فرهنگی در قانون میتواند درک شود، اگرچه چنین درکی همیشه ذهنی است و ممکن نیست در تمام زبان ها و همیشه یکسان باشد. با این حال، فردی ممکن است بگوید هیچ معادل دقیقی یا همانند کاملی از درک انتظار نمی رود یا واقعاً ضروری نیست.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۳۴ و ۳۵)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید
ترجمه رسمی و عبارات رایج
عبارات رایج در ترجمه رسمی
ترجمه رسمی و عبارات رایج: سلسله کلمات رایج مورد استفاده که در اصل یک معنی دارند شامل موارد زیر می شود:
تصویب کردن و نظارت کردن بر authorise and direct
موظف کردن و متعهد کردن bind and obligate
فرض شده و تصور شده deemed and considered
نهایی و قطعیfinal and conclusive
کامل و تمامfull and complete
تهیه دیدن و تدارک دیدن furnish and supply
بالای و برفراز over and above
واگذار کردن و تادیه کردن release and discharge
به پایان رساندن و کامل کردن finish and complete
تاثیر و قدرت اجرایی full force and effect
بدست آوردن و تصرف کردن have and hold
باطل و بی اثر null and void
قدرت و اختیار power and authority
مگر و بجزsave and except
حواله کردن ، انتقال دادن و حرکت دادن assign,transfer and set over
بنا کردن ، بر پا کردن یا ساختنbuild,erect or construct
موقوف کردن، دست کشیدن و به پایان رساندنcease,desist and be at an end
هزینه دادرسی ، هزینه و مخارج costs,charges and expenses
اطاعت کردن، بجا آوردن و موافقت کردن obey,observe and comply with
قرار دادن ، نصب کردن یا ضمیمه کردن place,install or affix
باقی مانده ، ته مانده و پس ماندهrest,reside and remainder
واگذار کردن ، به ارث گذاشتن و به کسی واگذار کردنgive,devise and bequeath
اسناد مستندات و نوشته هاdocuments,instruments and writings
تغییرات ، دگرگونی ها و اصلاحات changes.variations and modifications
تجارت ، سرمایه گذاری و ضمانتbusiness,enterprise or undertaking
تاب آوردن متحمل شدن یا تحمل کردن bear,sustain or suffer
نظر عقیده و ارشاد. opinion and direction, advice
ترجمه رسمی و حقوقی در اسناد
سلسله کلمات در اسناد حقوقی انگلیسی می تواند مشکلاتی را در ترجمه بوجود آورند زیرا ممکن است زبان ها ی دیگر سلسله واژگان مشابه با معنای یکسان نداشته باشند. برای مثال null and void در انگلیسی به یک تک واژه wuxiao (بی اثر) در زبان چینی ترجمه می شود.این به این دلیل است که هیچ دو واژه مترادفی در زبان چینی وجود ندارد که با واژه دو جزئی زبان انگلیسی برابر باشد. در این مورد “null and void” درانگلیسی در هر حال معنی اصلی واژه void را داراست. اگر چه این را هم متذکر می شویم که null and void در انگلیسی موکد تر از واژه void به تنهایی است. مثال دیگر سلسله کلمه ” هزینه دادرسی ، مخارج، هزینه ها، پرداختی حق الزحمه، هزینه ها و مالیات” ممکن است در زبان مقصد مترادف دقیقاً یکسان نداشته باشیم.
رعایت حقوقی این است که در قانون، گاهی هر کلمه می تواند معانی و نتایج حقوقی متفاوتی به همراه داشته باشد. وقتی اختلافاتی رخ میدهد ممکن است از دادگاه درخواست شود که چنین واژه های اختصاصی را ترجمه کنند و معانی متفاوتی به آنها بدهند. بنابراین برای مترجم رسمی همیشه امکانپذیر یا مصلحتی نیست که مترادف ها را در یک کلمه با هم ترکیب کند.
کلمات”mean” و “include” در زبان انگلیسی مثالی از واژه مترادف با معنای حقوقی متفاوت هستند. این کلمات اغلب در بند تعریف توافق نامه ها دیده می شوند. این کلمات معانی متفاوتی دارند و نباید یکسان ترجمه شوند. به طور کلی “mean” در انگلیسی تعریف را محدود به مفهموم قرار گرفته در بند می کند که جامع است در حالیکه “include” در انگلیسی طوری تعریف را بسط می دهد که معنای متداول آن مفهمومی افزوده اضافه میکند.
مثالی دیگر از واژگان مترادف در بند زیر آورده شده است:
فسخ این قرار داد طرف الف یا ب را از بدهی، دین یا وظیفه ای که بر عهده ی اوست و باید در زمان فسخ قرار داد به وسیله ی طرف الف یا ب انجام شود، رها یا آزاد نمی سازد.
در این متن “رهایی” و “آزادی” و “قرض” و “مسئولیت” و “تعهد“ گرچه مشابه هستند و حتی شاید تشخیص آنها در ترجمه مشکل باشد به منظور ارائه معانی اساسی مختلف نوشته شده اند. مع الذالک مثالی دیگر از اجاره نامه در انگلیسی که در آن کلمات مترادف بکار رفته است:
The Lessee covenants with the Lessor to observe and perform the terms, covenants and conditions contained in the Land Use Right and on the Lessors part to be observed and performed in the same manner in all respects as if those terms, covenants and conditions, with such modifications only as may be necessary to make them applicable to this Lease ,had been repeated in full in the Lease as terms, covenants and conditions binding on the Lessee in favour of the Lessor.
کلمات به کار رفته در اجاره نامه ها در انگلیس تاریخچه قدیمی دارند. برای مثال کلمات انگلیسی,condition term ,covenants (شرایط، تعهدات و پیمان ها) شاید در قانون مالکیت انگلیسی معانی مختلفی داشته باشند. بنابراین مقتضی است که در زبان مقصد این مترادف ها را به کلمات جداگانه ای ترجمه کنیم. اگر چه در بعضی موارد ممکن است دشواری آن به اثبات برسد.
(برگرفته از کتاب Translating Law-Deborah Cao صفحات ۸۹ الی ۹۲)
در تلگرام نیز ما را دنبال کنید
جهت سفارش ترجمه رسمی اینجا کلیک کنید